زمان قدیم، البته نه خیلی قدیم، همین بیست سی سال پیش، خودمون چهارپنج تا بچه بودیم تو خونه؛ که با بچههای همسایه و محله میشدیم دهپونزده نفر.
کلی قانون میذاشتیم، تا وسط بازی دعوامون نشه و برای اینکه ما کوچکترها رو از بازی بیرون نکنن، خوب به قانونهای بازی پایبند میشدیم و حواسمون جمعِ جمع بود. اینجوری، هم سازگاریمون با کارهای گروهی بهتر بود و هم خودبهخود قانونمدار میشدیم.
اما حالا بچهها تو خونه تک وتنها هستن؛ نه خواهر و نه برادری دارن، نه بچهمحل و همسن و سالی. پس پدر و مادرها باید یه جور قانونگذاری لطیف بلد باشن تا بچه، تعامل اجتماعی صحیح، حد و مرز بازی تو خونه و بیرون، حدود درخواستهای بهجا و نابجا و خیلی چیزهای دیگه رو یاد بگیره.
آره، زمونه عوض شده؛ نگاهمون رو از بچگی خودمون برداریم و با دقت، زمونه و نیازهای تربیتی امروز رو برانداز کنیم.
شرایط و زمان هر نسل با نسل دیگر متفاوت است و حق فرزند،تربیت متناسب با شرایط و زمان اوست.
نظرات کاربران